سیاره زهره قمر ندارد و در مدار تقریباً دایرهای به دور خورشید میگردد، همچنین زهره از بسیاری دیدگاهها مانند اندازه، جرم، گرانش و ترکیبات ساختاری به زمین شبیه است. زهره همچنین دارای تعدادی از ویژگی های سطح است که شبیه هیچ چیز روی زمین نیست. بهدلیل حذف روح از ماهیت انسان و تبدیل آدمی به یک حیوان، مبارزه با سلطه غریزه را سرکوب غریزه تلقی نموده و انسانی که کمال و تفاوت او با حیوانات در کنترل غریزه است، محکوم غریزه ساختهاند تا در این مسابقه از حیوانات جلو بزند و اعمالی را که هیچ حیوانی انجام نمیدهد – مانند پورنوگرافی – با افتخار انجام دهد.
از نظر آنها آدمی توانایی انجام بینهایت فعالیتهای روانی دارد و هزاران تصویر واقعی و غیرواقعی را در صفحه حافظه خود ظاهر و امحا میکند؛ بعضی صور را به یاد میآورد و بعضی را برای همیشه از یاد میبرد. دلیل این مدعا آن است که بهعنوان مثال اگر گزاره مشاهدهای «این یک تکه گچ است» باشد، این ادعا مبتنی بر یک نظریه است؛ ازاینرو میتواند قابل انکار باشد و گوینده باید تلاش زیادی برای اثبات ادعایش انجام دهد، که در این راستا نیازمند نظریه یا نظریههایی میشود.
از نظر وی علم بر استقرا بنا شده است و حقانیت استقرا را نه منطق و نه تجربه اثبات نمیکنند. ممکن است دادههای حسی در پیدایش این طرحها و نمادها و قالبهای ذهنی در ذهن مؤثر باشند، ولی این دادهها هرگز مستقیماً محصول تجربه و مشاهده حسی نیستند (باربور، 1379، ص174-170). این عینیت در علوم طبیعی مسلّم است، در علوم اجتماعی نیز باید رواج یابد (باربور، 1379، ص171؛ همچنین ر.ک به: هولاب، 1375، ص47). دانشمند علوم طبیعی نیز به اندازه دیگران متعصب است و از آرای خویش بهصورت یکجانبه و متعصبانه جانبداری میکند. بنابراین تمام نظریات علمی از فلسفه تغذیه میکنند و دارای روح فرهنگی خاصی هستند و مشابهت آرای علمی و فهم یکنواخت همگان از آن، نشانگر مشابهت عمقی متافیزیکی است که در اعماق اذهان همه انسانها وجود دارد.
بنابراین، نام انواع طبیعی نیز مانند نامهای خاص است و در مورد آنها نیز نباید شیوهای که از طریق آن، مسمای یک واژه تعیین میشود را مترادفی برای آن واژه بشمار آورد. متان موجود در جو آن، به اورانوس رنگ آبی و سبز داده است. درخشندگی زیاد زهره به علت بازتابانیدن مقدار زیادی از نور خورشید است ، و این به نوبه خود ، ناشی از آن است که پوشش ضخیمی از ابر زهره را احاطه کرده استه این ابرها مانند ابرهای جو زمین از بخار آب ساخته نشده اند ، بلکه از اسید سولفوریک چگالی که حاصل آتشفشانهای فعال است ، تشکیل شده اند قسمت اعظم بقیه گازی که در جو زهره یافت می شود.
جو نازک مریخ متشکل از دیاکسیدکربن است که آن را برای حفظ زندگی نامناسب میکند. این اکتشافات، تیتان را به یک مورد بسیار دقیق برای بررسی و مطالعه تبدیل میکند که ماموریتهای آیندهای برای آن برنامهریزی شدهاند. با مدل اندیشه و تحقیق اثباتگرایانه، از انسان تنها پدیدههای تکرارپذیر و مشابه رفتاری مورد بررسی قرار میگیرد و قانون حاکم بر رفتارهای آدمی کشف میگردد. این در حالی است که انسان کامل در نگاه اثباتگرایانه، غیر طبیعی است و اساساً جایی برای طرح انسان مطلوب مطرح نیست. همانطور که در کتاب های مقدس قدیمی و در علم ستاره شناسی باستانی مان بوده، این باور وجود دارد که استفاده درست و مناسب از یک سنگ قیمتی می تواند تغییرات مثبت و قابل توجهی را در زندگی فرد ایجاد کند.
3 در زندگي روزانه، ساعت واقعي چه كاربردي دارد؟ 9 مدار زمين چه شكلي است و زمين با چه سرعتي اين مسير را مي پيمايد؟ مسئله این نیست که علوم اجتماعی باید بیطرف باشد یا خیر، بلکه مسئله این است که چگونه باید جانبدارانه باشد و از چه چیزی حمایت کند (رووت، 1389، ص15). دانشمندان پس از پیدایش مسئله با حدس آغاز میکنند و سپس میکوشند با نقادی و آزمون (مشاهده و آزمایش) حدس خود را ابطال نمایند؛ اگر آن حدس در برابر آزمونهای سخت مقاومت کرد، صرفاً بهصورت موقت پذیرفته میشود (همو، 1383، ص15).
انسانشناختی اثباتگرایانه هویت آدمی را در مجموعه انسانهایی که کم و بیش مانند هم هستند و اختلافات کمّی و کیفی آنها بسیار ناچیز است، متجلی میداند و جامعه را در قالب توده انسانهای متعارف و مشابه آن جامعه میبیند؛ درحالیکه در اسلام و فرهنگ و فلسفه اسلامی، انسانیت را در قالب انسانهای متعالی و نادر و بهصورت قلههای بلند شخصیتی معرفی میکنند. بنابراین عینیتِ ادعایی اثباتگراها برای روش علمی نیز یک توهم بیش نیست؛ زیرا دانشمند هیچگاه نمیتواند بدون پیشفرض و پیشداوری باشد (popper, 1959, p.278-279). در حالی که عطارد و زهره ماه ندارند و سیارات دیگر منظومهٔ شمسی دارای دو یا بیش از دو ماه هستند.
صاعقههای زهره در منظومه شمسی بینظیر هستند. گریم با استفاده از یک شبیهسازی پیش از این تهیه کرده بود، مدارهای سیارات منظومه تراپیست-1 را محاسبه و آن را بر دادههای تجزیه و تحلیل به روش TTV منظبق کرد. به همین دلیل براساس فرمول محرک – پاسخ، ماهیت انسان را مساوی با پاسخ به محرکات محیطی تعریف کرده و او را به ماشینی کوکشده توسط محیط بدل ساختهاند (Woodworth, 1961, p.100) . در روانشناسی جدید نیز با همین روش انسان را مطالعه کرده و با حذف روح از ماهیت آدمی – بهدلیل عدم امکان مطالعه روح و پدیدههای روحی در آزمایشگاه – او را به حیوانی بدل ساختهاند که دیگر تصور کمالات معنوی نیز به ذهن او خطور نمیکند (Munn, 1951, p.4).
به گزارش فرارو، تصور دنیایی غیر مهمان نوازتر از نزدیکترین همسایه سیارهای ما یعنی زهره، سخت است. با این حال، نمیتوانیم آن را کشف سیارهای جدید بنامیم. تصور بر این است که باقیمانده کوتوله سفید (white dwarf) بعد از تپاختری باشد که 99 درصد از جرمش از بین رفته باشد. آواتار داستانی نمادین از سیر تاریخی تمدن غرب است، دنیایی که امروز برای آینده غرب تصور می شود دنیایی شبیه به آغاز سفر جیک است و دنیایی که کامرون و هم پیمانانش در پی آن هستند دنیایی مانند دنیایی ناوی ها است.
بخشهای نمادین داستان (از جمله فرو رفتن در غار و برآمدن دود از بالای غار) همه زادۀ قوه و قریحۀ بیمانندِ داستانپردازی چون نظامی است که در ساخت و پرداخت آن از دانشهای گونهگونی چون «ستارهشناسی»، «کیمیاگری»، «اسطورهشناسی»، «آیینهای مهری» و «زرتشتی» بهره برده است. مفاهیمی چون جرم، سرعت و فشار در علم فیزیک را نمیتوان مشاهده کرد، بلکه اینها نمادهایی ذهنی است که ما برای انتظام بخشیدن به تجربه خود آنها را بهکار میگیریم. براساس روش اثباتگرایانه، اختیار و آزادی اراده برای انسان معنایی ندارد؛ زیرا رفتار آدمی معلول علل بیرون از اوست و ازاینرو کاملاً عینی و قابل مشاهده و تجربه است.
از سوی دیگر خود علم تجربی مبتنی بر یکسری پیشفرضهای فلسفی و جهانشناختی است: اعتقاد به منطق، اعتقاد به قابل شناخت بودن جهان، اعتقاد به امکان خبر دادن از جهان خارج توسط تجربه و اعتقاد به قانونمندی جهان. انسان عصر علم تجربی از بیماریهای روحی و اخلاقی و کمبود عشق و محبت رنج میبرد. اثباتگراها چون روش تجربی را تنها راه درک قوانین رفتار انسان میشمردند، از این نکته غافل بودند؛ ازاینرو انسان را با موجودات طبیعی یکی دانستند. این سیاره ها هر کدام خصوصیات منحصر به فردی دارند که به راحتی نمی توان از کنار آن ها عبور کرد.
لازمه مشاهده، وجود هدفی انتخابشده، وظیفهای مشخص، علاقهای خاص، دیدگاه و مسئله است و لازمه توصیف هم زبان توصیفی با واژههای بیانگر خصوصیات است. روش کار دانشمند مبتنی بر نظریاتی نیست که به شیوه استقرایی از حقایق عینی استنباط شده باشد، بلکه مبتنی بر تکذیب و ابطال راهحلهای پیشنهادشده اولیه برای مسئله است. این مشاهده مبتنی بر این نظریه بود که چشم غیر مسلح میتواند اندازه اجرام نورانی را تعیین کند.
عینیت علمی برخاسته از عینیت دانشمند نیست، بلکه فقط مبتنی بر سنت نقدی است؛ یعنی بیشتر محصول اجتماعی نقد متقابل دانشمندان و تقسیم کار در میان آنها و همکاری و رقابت آنهاست. بعضی دانشمندان معاصر مسلمان نیز براساس تحقیقات روانشناختی جدید، مادهگرایی در باب ماهیت انسان را مردود شمردهاند. به همین دلیل در انسانشناسی نیز به دیدگاهی کاملاً مادهگرایانه رسیدند و انسان را که از نظرگاه تمام ادیان آسمانی، فلاسفه و عرفای عالم، موجودی بهغایت متفاوت از سایر جانداران بود، به یک شیء مادی تقلیل دادند که روش مطالعه آن با سایر عناصر فیزیکی و شیمیایی تفاوتی ندارد. نظامی با مطالعۀ فراوان متون تاریخی از بالاترین ظرفیت داستان بهرام گور، پادشاه ساسانی برای آفریدن روایتی شگفت و شگرف بهره برده و با افزودههای هنرمندانهای که برخاسته از آگاهی وی بر ادیان و اساطیر و دانش ستارهشناسی و کیمیاگری و معماری و نقاشی بوده به خلق یکی از زیباترین منظومههای ادب فارسی دست یافته است.